اثر دانینگ کروگر
اثر دانینگ کروگر
متاسفانه بسیاری از دانش آموزان کنکوری پس از یک بار مطالعه مبحثی و حل تست های مربوط به آن مبحث دچار توهم یادگیری می شوند و تصور می کنند که همه سوالات آن مبحث را به درستی می توانند پاسخ دهند در حالی که پس از شرکت در آزمون مانند کنکور متوجه می شوند که آن طور که تصور می کردند تسلط کافی روی مباحث نداشته اند.در این مقاله روانشناختی پس از آشنایی با اثر دانینگ کروگر و مشاهده نمودار دانینگ کروگر می توانید از افتادن در دام توهم دانینگ کروگر نجات یابید.
اثر دانینگ کروگر چیست؟
سوگیری اثر دانینگ کروگر یک پدیدهی روانشناختی است. در این اثر افراد با کمترین توانایی و تسلط در یک موضوع، خود را به عنوان شایستهترین افراد ارزیابی میکنند. افرادی که کمترین دانش و اطلاعات را در مورد یک موضوع دارند، توانایی تشخیص اشتباهات و خطاهای خود را ندارند و این موضوع باعث میشود هنگام ارزیابی کردن خودشان اشتباه کنند.
این اثر را می توان اینگونه معرفی کرد:
«افرادی که دانش کمتر از میانگین دارند، با دو مشکل بهصورت همزمان مواجه هستند: نه تنها نتیجهگیریهای اشتباهی دارند و بر اساس همان نتیجهگیریها خطاهای مکرری را مرتکب میشوند، بلکه به دلیل همین مشکل، عدم توانایی خود را نیز درک نمیکنند و متوجه این عدم توانایی نخواهند شد.»
معمولاً اثر دانینگ کروگر را به این صورت خلاصه میکنند:
- افرادی که در یک مهارت ضعیف هستند، متوجه نیستند که ضعیف هستند و سطح توانمندی خود را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند.
- افرادی که در یک مهارت بسیار قوی هستند، به قوی بودن خودشان آگاهند، اما فکر میکنند که حتماً دیگران هم چنین مهارتی را دارند و توانایی دیگران را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند، به همین علت نمیتوانند به سادگی بپذیرند که خودشان در گروه متخصصین برتر قرار میگیرند.
دانینگ و کروگر چه کسانی بودند؟
دانینگ و کروگر در زمینههای مختلف فلسفه و منطق فعالیت داشتند. به طور خاص بر دستاوردهای خود در زمینه منطق ریاضی و تحلیل زبان تأکید داشته اند.آنها به عنوان یکی از بنیانگذاران منطق ریاضی مدرن شناخته میشوند. آنها با کارهای خود در مورد تحلیل زبان، تئوریهای رفتاری و منطق واقعیت بسیار شناخته شده اند.
دیوید دانینگ (David Dunning) و جاستین کروگر (Justin Kruger) دو محققی هستند که در این زمینه مطالعه کردهاند. همچنین کوشیدهاند «توانایی انسان را در ارزیابی تواناییهای خودش» ارزیابی کنند. اثر دانینگ کروگر به زبان ساده میگوید: «افرادی که در یک مهارت ضعیف هستند، معمولاً ارزیابی خوبی از وضعیت خود ندارند و به عبارت دیگر، متوجه نیستند که در آن مهارت ضعیفند.»
بدین شکل دانینگ و کروگر، این مشکل فراشناختی یعنی عدم توانایی درک میزان توانایی و عملکرد فردی را کشف کردند.
تاریخچه اثر دانینگ کروگر
اثر دانینگ کروگر از مجموعه آثار فیلسوف ها و ریاضیدان های معروف آلمانی به نام دانیل و کروگر نشات گرفته است. این اثر بر اساس تحقیقی کشف شد که در سال ۱۹۹۹ در دانشگاه کرنل توسط دیوید دانینگ (David Dunning) و جاستین کروگر (Justin Kruger) انجام گرفت. این دو نفر برای انجام این تحقیق مطالعاتی، افراد زیادی را از لحاظ تواناییهای استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی و حس شوخطبعی، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه جالب رسیدند که افرادی خود را بهتر از میانگین ارزیابی میکردند که در واقع نتایجی بسیار کمتر از میانگین کسب کردهاند.
مثال هایی از اثر دانینگ کروگر
- فرض کنید یکی از دوستان شما چند هفتهای است که یادگیری زبان ترکی را شروع کرده و حالا پیشنهاد میدهد یک سفر به ترکیه بروید. او میگوید مشکلی از لحاظ صحبت با مردم آنجا ندارد. اما همه میدانیم که هیچکسی با چند جلسه آموزش، نمیتواند به یک زبان جدید مسلط شود و با افراد بومی صحبت کند. اینجاست که ما میگوییم دوست شما دچار سوگیری شناختی اثر دانینگ کروگر شده است.
- در سال ۱۹۹۹،دانینگ و کروگر نتایج تحقیقات اولیه خود را در مورد پدیده اثر دانینگ-کروگر Dunning kruger effect منتشر کردند. در این مطالعه از ۴۵ دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه کرنل خواسته شد تا یک تست استدلال منطقی ۲۰ مادهای را تکمیل کنند . سپس از آنها خواسته شد توانایی و عملکرد خود را در آزمون ارزیابی کنند.به این صورت که بگویند توانایی استدلال عمومیشان در مقایسه با همکلاسیها، در کدام صدک قرار میگیرد. به علاوه از دانشجویان خواسته شد تا حدس بزنند که به چند سوال، درست پاسخ داده اند.
دانشجویان ضعیف، تصور میکردند که (به طور متوسط) به ۱۴.۲ مسئله به درستی پاسخ داده اند، در حالی که در واقعیت، میانگین نمرهی آنها ۶ بود!
نمودار دانینگ کروگر
منحنی زیر به نمودار اثر دانینگ کروگر معروف است، فرض کنید شما به تازگی یادگیری کنکور را شروع کردهاید. طبیعتاً خیلی تجربه ندارید. اما پس از گذشت مدتی کوتاه، کم کم به این باور میرسید که بر این مبحث تسلط کامل دارید و همین حالا هم میتوانید درکنکور موفق شوید و رتبه خوبی کسب کنید. در این حالت شما در قلهی حماقت نمودار دانینگ کروگر در تصویر زیر قرار دارید.
مدتی که بگذرد، متوجه خواهید شد که تقریبا هنوز مهارت لازم را ندارید و ناامید میشوید (نقطه ناامیدی در منحنی دانینگ کروگر). اما اگر منصرف نشوید و ادامه بدهید، کمکم آگاهی و دانش شما زیاد میشود. سپس با پشتکار، برنامه ریزی و کمک از مشاورین به خصوص مشاورین آوات به فردی موفق تبدیل خواهید شد.
چه کسانی دچار دانینگ کروگر میشوند؟
متأسفانه همه ما گاهی تحت تاثیر اثر سوگیری شناختی دانیگ کروگر قرار میگیریم. مخصوصا اگر در یک زمینه متخصص باشیم. مثلا یک دانشمند باهوش، لزوما نویسندهی خوبی نیست؛ ولی بیشتر دانشمندان در تشخیص توانایی خود در نوشتن، اشتباه میکنند.
اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect) نوعی سوگیری شناختی است که در آن افراد بر این باورند که باهوشتر و توانمندتر از آنچه هستند، میباشند. ترکیبی از خودآگاهی ضعیف و توانایی شناختی پایین باعث میشود که آنها تواناییهای خود را بیش از حد بدانند. این اثر اغلب در متخصصان خودخوانده ظاهر میشود، که سطح مهارت خود را بیش از حد میدانند و در عین حال نمیتوانند مهارت واقعی را در دیگران تشخیص دهند.
روش های پیشگیری از اثر دانینگ کروگر
همه افراد در زمینه هایی اطلاعات محدودی دارند و این خطا میتواند اکثر افراد را دچار سازد. بیشتر ما عادت داریم در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … نظر دهیم و تصور میکنیم نظر صحیح و جامعی داریم.
بعنوان کسی که در حال یادگیری هستیم، آگاه شدن از این خطا میتواند برای ما موثر باشد. در حوزه مورد نظر باید بصورت مستمر در حال یادگیری باشیم، همچنین باید پذیرای نقدهای سازنده دیگران باشیم و خود را به چالش بکشیم تا بتوانیم با اصلاح آن موارد رشد کنیم.
بسیاری از افراد فقط به این دلیل عملکرد ضعیفی دارند که نمیدانند می توانستند عملکرد بهتری داشته باشند یا اینکه اصلا هیچ تصور و استانداردی ندارند که عملکرد عالی در یک زمینه بخصوص، به چه صورت میتواند باشد. دادن آموزش صحیح در این موارد میتواند بسیار کمک کننده باشد. میتوانیم با پیدا کردن افراد متخصص در حوزه مورد مطالعه خود از مشاورههای آنها بهره ببریم. در نهایت از مطلقنگری بپرهیزیم و همیشه احتمالی برای اشتباه بودن باورمان در نظر بگیریم.
توجه کنیم که اثر دانینگ-کروگر ربطی به میزان بهره هوشی افراد ندارد و یک پدیده روانشناختی است که افراد باهوش نیز دچار آن میگردند.